آخ جون امروز افتابیه  

شب کلی برنامه میریزم صبح میگیرم می‌خوابم. کی تحمل روبرو شدن با این زندگی رو داره آخه؟ ولی الحمدلله امروز هوا آفتابیه و منم رو به بهبودی احوالاتم دارم میرم. چیه این بارون افسرده. 

البته من معتقدم به اندازه‌ی کافی کارشناس نیستم که به خدا فیدبک بدم از بارونت خوشم اومد یا نه. و اونروزی که نودت گفت " چه خوب که امسال اینقد بارون میاد"، سکوت کردم و یواشکی دوستیمو باهاش بهم زدم. چون نمیخوام با یه کسی که فقط به خودش فکر میکنه دوست باشم. در صورتی که باید قبلش می‌پرسید " آیا این سرمای زودهنگام به علت تغییرات در اقلیم جهانیه؟ آیا الان موقع مناسبی برای باریدن هست؟ ایا کشاورزان دچار مشکلی در این زمینه نمیشن؟ ایا پرنده‌ها و پروانه‌ها و داران و جانداران دیگری که تقویم شمسی و قمری ندارند متوجه میشن هنوز آبانه؟ آیا درخت‌ها میفهمن که چه موقع باید به خواب زمستانی برن؟" اگه فقط یکی از این سوالات رو هم می‌پرسید کافی بود. ولی اون فقط گفت " چه خوب که امسال انقد بارون میاد"، انگار که واقعاً میدونه "خوب" چه معنایی داره. من هم خیلی دلم میخواد تمام سال اردیبهشت باشه، ولی آیا به خودم اجازه میدم هر حرفی رو به زبون بیارم؟ کلاً تازگیا دارم دوستیمو با نودت کمرنگ میکنم. دلایل دیگه‌ای هم داره.  

___

یه صحبتی داشتم با اون کارشناس عزیز که گفت یوز و پارسی‌جو و سلام کار گوگلو باید کنن. عزیییییزم، میدونی گوگل چیه؟ نه واقعاً تو همونی هستی که برا چک کردن اینکه اینترنتت وصله فقط از گوگل استفاده میکنی؟ ( من خودمم چک میکنم! تضاد منافع نباشه یه وقت )

خب چی میشه واقعاً به کسی گفت که از گوگل فقط یه موتور جست‌و‌جو میشناسه؟ بعدم میگه یوز و فلان و بهمان. من خودم اصلاً از گوگل استفاده نمیکنم به عنوان موتور جست‌وجو، از اکوزیا استفاده میکنم. ولی ای انسان کمی به یاد بیاور! گوگل ترنسلیت که مترجمای عزیزمون اینروزا کتاباشونو باهاش چاپ میکنن. گوگل داک که پروژه‌هامونو توش با دوستامون به اشتراک میذاریم. جیمیل که همه جا باهاش تو سایتا ثبت نام کردی و دیگه نمیتونی به اون سایتا وارد شی. ایمیل هم که نمیتونی به استادا بدی. کپچا کد، گوگل انالیز که سئو سایتتو باهاش بالا میبری، گوگل اسکولار که توش دنبال مقاله می‌گردی، گوگل فیتنس، گوگل دنده به دنده، گوگل بشقاب پرنده :////  گوگل چرا نمیخنده؟ میخنده. داره به من و تو میخنده!!

___


فقط این ترم تموم شه راحت شم دیگه از خوندن این درسای مهندسیاتی! دوس دارم این درسا رو ها، ولی انقددددد که فشرده درس میدن و میخوان یه کتابی که دانشجوی مهندسی تو شیش ترم میخونه تو یه ترم به ما درس بدن، و همون یه درسو با شیش تا استاد ارائه میدن که هر کدومشون میخواد شیش تا واحد درس بده :/ نکنید دیگه خب!

___

این هفته تو تاریخ درس نفاق داشتیم. از مسجد ضرار گفت و از جنگ صفین. از دروغگویی و خلف وعده. از قرآن‌های به نیزه رفته. از امروز نگفت. خودمان فهمیدیم.


ای آفتاب سرزده بر خاک من بتاب

با تو مگر نجاست دامان ما رود

با هرچه ابر شسته‌ام این خون ریخته

این ننگ لکه‌ایست که آسان نمی‌رود




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه کامپیوتر قطب شهید برونسی Stacie سایت تفریحی و سرگرمی سلمان خسروی Kimberly Shea من و زندگی ClinicRavan Mehraban بهترین نرم افزار CRM ایران ( مدیریت ارتباط با مشتری ) ساعت مچي زنانه کودکانه خاص جديد شيک تابستان 1398