دخترش سال قبل کنکور داده. قبل از کنکور میگفتند پزشکی که قبول نشود، معلمی قبول می شود. ما به همین راضی ایم. ( عجب که معلمی پایمال شده اینجا) نتایح آمد. رتبهی پنج رقمی با ارقام غیرتکراری. امسال به هول و ولا افتاده که باید هرطور شده قبول شوی. پارسال کم خرج نکرده بود، ولی امسال هم میخواهد کمال و تمام هزینه کند. پولهایش را ریخته توی حلق "کنکور آسان است" بلکه کنکور آسان شود.
خواهر بزرگترش پسری دارد که امسال کنکوری است. بااستعداد هم هست. ولی مدرسهها را که میدانی چه اوضاعی دارند. معلمها را که میدانی. پول خریدن کتابهای کنکوری را هم ندارد. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا.
اولش فکر میکنم چه میشد این پسر مال این خانواده بود و آن دختر مال آن خانواده؟ آن وقت سرمایهگذاری نتیجهی بهتری میداد؟ نه قطعاً، ولی با احتمال بیشتری.
بعدش فکر میکنم آیا برای اینکه روی کسی سرمایه گذاری کنی، لازم است حتماً فرزند خودت باشد؟ تا نام تو را برافراشته کند؟
یاد محمد و علی میافتم. محمد که نزد عمویش بزرگ شد و علی که نزد پسرعمویش. تو حالا بیا و تا صبح ناله کن که خدایا این دختر امسال "یک چیزی" بشود. منکه خدا نیستم. ولی خدایا اجازه بده یک لحظه خدا باشم. بلاک اند ریپورت؟ ناسزاهای بوق بوقی؟
بیا کمی خودم باشم. اینروزها یادم بماند. فرزندخواهی هم شاید ادامهی نژادپرستی است.؟ لعنتی چقدر ریشه دوانده ای!
+ آقا ایندفعه که گذشت :) ولی در کنار رای منفی، نظر منفی هم بدید. میخوام نظر بقیه رو هم بدونم
درباره این سایت